از سالهای دبستان، با پیدا کردن کتاب «برنامهنویسی با Visual Basic» و کپی کردن دستورات نوشته شده در کتاب به برنامهنویسی علاقهمند شدم. در سالهای راهنمایی زبان برنامهنویسی Pascal رو از طریق کلاسهای مدرسه یاد گرفتم و علاقهم به کامپیوتر و حل مسئله بیشتر شد. دبیرستان توی المپیاد کامپیوتر شرکت کردم و مرحلهی دوم رد شدم و علاقهم رو چند سال گذاشتم کنار به خاطر کنکور.
سال ۱۳۹۲ مهندسی IT دانشگاه امیرکبیر قبول شدم و با انگیزه و اشتیاق خیلی بیشتر از قبل که اکثر درسها مربوط به رشتهای میشن که از بچگی دوست داشتم درس خوندم و از سال دوم دانشگاه برگشتم به مدرسهای که توش بزرگ شده بودم و به عنوان معلم کامپیوتر تدریس کردم. از سالهای آخر لیسانس هم وارد فضای کار مرتبط با رشتهم شدم. اول به صورت پروژهای کد سمت فرانت میزدم و بعد رفتم سراغ یاد گرفتن بکند.
اواخر سال ۱۳۹۶ توی مصاحبهی شرکت تپسی قبول شدم و حدود ۶ ماه اونجا مشغول به کار بودم و همزمان برای کنکور ارشد هوش مصنوعی میخوندم. دو ماه قبل از اینکه هوشمصنوعی دانشگاه تهران رو قبول بشم از تپسی بیرون اومدم و وارد مجموعهی کافهبازار شدم. از همون اول توی پرنصبترین اپلیکیشن نقشه داخلی (در حال حاضر) مشغول به کار شدم، نقشهی بلد.
با چالشهای جدید کار داخل محصول نقشه کم کم رشد کنم و چیزهای بیشتری از برنامهنویسی و مهندسی نرمافزار یاد گرفتم. تا اینکه بعد از یک سال به عنوان لیدر فنی تیمی که داخلش بودم گذاشته شدم و مسئولیت دید بلند مدت سیستمهای تیم و مدیریت فنیشون با من بود.
بعد حدود ۶ ماه تیملیدر شدم و مسئولیت تعریف بهتر فرآیندها، رشد آدمهای درون تیم، دلیوری بهتر تیم و ارتباط موثر با مدیر محصول بهم سپرده شده و الان که این متن رو مینویسم حدود ۱ سال میگذره که دارم سعی میکنم تیم و محصول رو جای بهتری برای بچههای داخل تیم، شرکت و کاربرها کنم